اخلاق
فلاسفه ی یونان باستان همچون سقراط[1]، افلاطون[2] و ارسطو[3]، علم اخلاق را به منظور مطالعه ی فلسفه اخلاق بنیان نهادند (کوناک و جونز[4]، 1998). مکاتب مختلف فکری همچون مکتب اصالت نفع، مکتب قراردادگرایی، مکتب خود پرستی و ... راه حل های متفاوتی برای موضوع اخلاقیات دارند. در میان مکاتب مختلف، اخلاق در مکتب اسلام از جایگاه والاتری برخوردار است. اهمیت اخلاق در دین مبین اسلام به حدی است که رسول اکرم (ص)، دین دارترین افراد را خوش اخلاق ترین آنها می دانند و در جایی دیگر می فرمایند که اخلاق بهترین چیزی است که خداوند به بنده اش عطا نموده است. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: شش چیزی است که اخلاق افراد در آن آزمایش می شود شامل خشنودی، خشم، امنیت، ترس، منع (جلوگیری) و رغبت (میل) می باشد. یعنی در این شش چیز هر کس از حد اعتدال و میانه خارج نشود، نیکوست وگرنه اخلاق او مذموم است. عناصر اخلاق حسنه شامل چهار فضیلت است که هر یک از آنها از تهذیب و پاکی یکی از قوای چهارگانه حاصل می شود. پس حقیقت هر صفت نیکی، منشعب از این فضائل است.
سه گام در نهادینه سازی اخلاق
نهادینه سازی اخلاق در مقیاس جامعه، مسأله ای دشوار است و به همین دلیل، ابتدا باید به جستجوی پاسخ همین مسأله در مقیاس فردی بپردازیم که افراد چگونه پای بند به اخلاق می شوند؟ اخلاق ورزی اشخاص از کجا آغاز می شود؟ پایبندی به مسئولیت های اخلاق حاصل چه گام هایی است؟ اخلاق به رفتارهای پایدار اطلاق می شود؛ به همین دلیل غالبا تحقق خصلت های اخلاقی حاصل تحول آنی و دگرگونی ناگهانی نیست، بلکه گام های خاصی باید برداشته شود تا فرد به رفتار پایدار اخلاقی دست یابد (قراملکی، ۱۳۹۲). تحلیل منطقی نشان می دهد که در خصوص اشخاص سه گام عمده را می توان لحاظ کرد. فرد متعلق به رفتارهای پایدار اخلاقی کسی است که او نسبت به اخلاق ورزی انگیزه مند است و به سائقه درون انگیختگی به اصول اخلاقی تعهد می ورزد. ثانیا رفتار اخلاقی را می شناسد و فضیلت را از رذیلت تمایز می دهد و در گام سوم در تعامل عینی با افراد و در شرایط مختلف، توانایی پرهیز از واکنش های هیجانی و مهارت تنظیم رفتار اخلاقی را داراست. پس اخلاق ورزی در گرو سه گام است: دانستن، خواستن و توانستن. میخواهم در هر شرایطی پای بند به اصول اخلاقی باشم و می دانم اصول و مسئولیت های اخلاقی کدامند و در عمل نیز از عهده ی رفتار اخلاقی بر می آیم (قراملکی، ۱۳۹۲).
رشد اخلاقی
آدمی یگانه موجودی است که در این دنیا طالب سعادت است و اخلاق یکی از ضروری ترین نیازهای او جهت دستیابی به سعادت محسوب می شود. انسان با حس اخلاقی، حسی که خیلی زود تجلی می کند، متولد می شود. این حس در خانواده ظاهر می شود، بوسیله معلمان الگو می گیرد و توسط اجتماع تغذیه می شود. در حقیقت خانواده، مدرسه و اجتماع، قواعد اخلاقی را که براساس اصول عدالت و در نظر گرفتن حقوق دیگران قرار دارد، آموزش می دهند. اما اینکه کودکان چطور میل درونی برای پیروی از قواعد اخلاقی پیدا می کنند و چه انگیزه هایی آنان را وادار به پیروی از قواعد می کند در طی مراحل رشد متفاوت است. کنترل اولیه کودک خردسال بر رفتار خود، عمدتا از طریق عوامل اجتماعی بیرونی و بلافصل، از قبیل حضور مراجع قدرت یا ترس از تنبيه برقرار می شود. در حقیقت ارزش های اخلاقی در جنبه ی خارجی رویدادها و در نیازهای مادی جستجو می شوند نه در افراد. اما در سنین بالاتر به نظر می رسد که کنترل رفتار کودک به طور فزاینده ای با معیارهای درونی شده ی رفتار که به خویشتن داری در غیاب مهارت های خارجی منتهی می شوند، برقرار می گردد (نورانی اردبیلی، ۱۳۹1). بدین معنا که استدلال ها برای انجام دادن آنچه که درست است بر
با منابع دقیق، نگارش اصولی بر اساس APA، با 25 صفحه مفید و قابلیت اصالت سنجی متون
*مانپت طرحی نو در فروش مبانی نظری*
[1] Socrates
[2] Plato
[3] Aristotle
[4] Conaock & Johns
roshd akhagi_1605213242_43439_5614_1359.zip0.09 MB |