طـرحواره جـنسـی
تاریخچه طـرحواره جـنسـی
معرفی مفهوم طـرحواره شخصی[1]به وسیله مارکوس[2](۱۹۹۷) یکی از فرضیه هایی بـود که بر مبنای تئوری جیمز به وجود آمد. هنگامی که ویلیـام جیمز[3](۱۹۸۰) برای اولین با روی مفهوم «خود[4]» به تحقیق دقیق پرداخت و تمایزی بین «من[5]» و «مرا[6]» ترسیم کرد، کسی فکر نمی کرد که این مفهوم بتواند سهم زیـادی در تحقیقات روانشناسی داشته باشد. عبارت طـرحواره شخصی در واقع به جواب سوال «من چه کسی هستم؟» بر می گردد. طـرحواره های شخصی تعمیم های شناختی راجع به خویشتن می باشند که از گذشته گرفته شده اند و اطلاعات مربوط به خود را سازمـاندهی و راهنمایی می کنند. هر چیزی که افراد راجع به خود می دانند و به طور مشابه هر چیزی که آنها می توانند راجع به خود تصور کنند، پایه ای برای شـکل دهی طـرحواره های شخصی می باشد. علاوه بر این خاطرات مرتبط به گذشته، انتظارات و توقعات مربوط به آینده و ویژگی های صفات هر شخص خاص عواملی می باشند که در طـرحواره ها سهم خاصی دارنـد. همان گونه که مارکوس (۱۹۷۷) اشاره کرده اسـت، طـرحواره های شخصی به افراد کمک می کنند تا اطلاعات ورودی را پردازش کنند. به عبارت دیگر طـرحواره ها اطلاعات را هدایت، تفسیر و سازمـاندهی می کنند تا بسته به نوع اطلاعات و طـرحواره ها، پردازش اطلاعاتی که با «خود» ارتباط دارنـد سریع تر انجام شـود (به نقل ازحمیدی نژاد، ۱۳94).
با منابع دقیق، نگارش اصولی بر اساس APA، در 18 صفحه و ویرایش املایی بسیار حرفه ای و عدم تشابهت در اصالت سنجی
*مانپت طرحی نو در فروش مبانی نظری*
tarhvareh jens_1582409837_37595_5614_1767.zip0.08 MB |