4-2- اهمال کاری
1-4-2- مقدمه
از نظر تاریخی اهمال کاری بر اساس دو دیدگاه قابل بررسی: دیدگاه نخست، آنرا یک پدیده نسبتا تازه و دیدگاه دوم، آنرا پدیده تمام زمانها در نظر می گیرد که در سال های اخیر افزایش یافته است (استیل،2007). اولین بار کلمه اهمال کاری در سال 1548 در کتاب تاریخ ادوارد هال[1] به کار رفت این کلمه در سال 1600 به گونه رایجی استفاده می شده است. در رمان های رمانتیک مثل رمان هملت[2] از این کلمه استفاده زیادی شده است و این کلمه بیشتر در مورد افراد عاشقی که به دلیل اهمال کاری به معشوق نرسیده اند به کار رفته است. نقل قول های منفی در مورد این مفهوم تا سال 1800 به وجود نیامده است، در زمان انقلاب صنعتی این کلمه با اصطلاح " تنبل عاصی یا گناهکار" مطرح شد.. این مفهوم در مواقع زیادی به معنای " به تاخیر انداختن آگاهانه" ، " انتخاب منع آگاهانه" به کار رفته است(الیس و ناس[3]، 1977؛به نقل از فرجاد،1388). در حال حاضر تنبلی را به معنی " به تاخیر انداختن هدفمند " تعبیر می کنند. افراد زیادی شروع و تکمیل تکالیف را به تاخیر می اندازند و اغلب احساس ناراحتی و مضطرب بودن به خاطر به تاخیر انداختن امور می کنند. این پدیده در پژوهش های روانشناختی و مداخلات بالینی اهمال کاری نامیده می شود. رومنز[4] ریشه های فرم کنونی کلمه اهمال کاری را به شرح زیر ارائه داد: "Pro" به معنای جلو، پیش، جانب و " Crastinus" به معنای از فردا می آید. رومنز در مورد به تاخیر انداختن غیر ضروری هشدار داده است، از نظر لغوی واژه اهمال کاری معادل تعلل، سهل انگاری و به تعویق انداختن می باشد(استیل،2007).
2-4-2- تعریف اهمال کاری
اهمال کاری به معنای تاخیر در شروع یا تکمیل یک عمل هدفمند است(دیازمورالز، فراری و آرگومدو[5] ، 2006). در یک تعریف دیگر اهمال کاری به معنای تاخیر غیر منطقی رفتار است(شونبرگ[6]،2005) اهمال کاری به تاخیر انداختن هدفمند شروع یا تکمیل تکلیف، است که در کل، تصمیم گیری را در بر می گیرد (استیل، 2007). اهمال کاری هنر به امید فردا ماندن و اجتناب کردن از امروز است. (واتسون[7]، 2001).
تعریف لغوی اهمال کاری به معنای " به تاخیر انداختن" است یعنی فرد، عمداً تصمیم می گیرد که کاری را بعداً انجام دهد. (مثل من تصمیم را تا چهارشنبه بعد به تاخیر می اندازم). این نمونه ای از به تاخیر انداختن برنامه ریزی شده است. برای این که همه شواهد موجود را قبل از تصمیم گیری بررسی کند. (درای دن[8]، 2002).
[1]Hall,E
[2]Hamlet
[3] Knaus
[4]Romans
[5]Diaz-morales & Ferrari & Argumedo
[6] Schouwenburg
[7]Watson
[8] Dryden
ehmal_1573109858_33290_5614_1977.zip0.06 MB |