-2- اختلالات رفتاري
نوجواني را دورهاي پيچيده و سراسر مخاطره توصيف كردهاند. گذر از اين مرحله، مقارن با دوره بحراني بلوغ است و روان شناسان تحولي نيز ابعاد گوناگون اين دوره را توصيف و همواره توان خود را در چاره جويي براي حل تعارضاتي مصرف نمودند كه در واقع برآيند طبيعي اين دوران محسوب مي شود از سوي ديگر تفاوت ميان آراء نسلها (والدين و فرزندان) موجبات تشديد اين تعارضات را فراهم ميسازد از آنجائيكه نوجوان و جوان، بخش قابل توجهي از اوقات خويش را در مدارس سپري مي كنند، مي توان چنين انتظار داشت كه مشكلات ايشان، به فضاي آموزشگاه نيز تسري يابد. يك دسته از اين مشكلات به شكل رفتارهايي نمايان مي گردند. اصطلاحاً آنها را «اختلالات رفتاري» مي نامند(رسایی و محمدی،1396).
اصطلاح اختلال رفتاري واژه اي بحث انگيز و منشاء اختلاف نظرهاي بسياري است كه با توجه به نياز جدي متغير هاي پژوهشي به شفافيت، صراحت و خالي از ابهام بودن، لازم است. هر چند كوتاه و مختصر آن را مورد بررسي قرار داده شود. طبقه بندي اختلالات كودكان اين سؤال را مطرح مي كند كه «چند نوع اختلال وجود دارد؟» سؤال اساسي در همه گير شناسي اين است كه چه تعداد از كودكان در جمعيت كلي دچار اين اختلالات هستند؟ همچنين همه گير شناسي با تشخيص علل يا عوامل همراه با انتشار اختلالات در جمعيت نيز سر و كار دارد.اختلالات رفتاري طيف وسيعي از مشكلات كودكي را از رفتارهاي پرخاشگرانه و تكانشي تا رفتارهاي افسرده گونه و گوشه گيري را در بر مي گيرد. كودكان با اختلالات رفتاري بنا بر ماهيت رفتارهايشان احتياجات رواني، تربيتي و آموزشي متفاوتي با ساير كودكان دارند لذا براي آموزش، تربيت و ترميم رفتارهاي آنان لازم است(خدایاری و پرند،1390).
ekhtelalat_1572979512_33249_5614_1471.zip0.07 MB |