2-3- فراشناخت
2-3-1- تاریخچه باورهای فراشناخت
ميل به دانستن و تلاش براي دانستن و فهميدن از ويژگي هاي جدايي ناپذير وجود آدمي است. از اين رو، ذهن انسان همواره درگير انبوهي از پرسش ها بوده است. در اين ميان، اين پرسش اساسي كه فرد درباره دانستن چه مي داند، و چگونه و تا چه حد مي داند جايگاه خاص خود را داشته است. پرسش هايي از اين گونه ما را به سمت مفهومي هدايت مي كند كه امروزه در روان شناسي يادگيري، فراشناخت ناميده مي شود. اصطلاح فراشناخت را اولین بار فلاول در سال 1976 مورد استفاده قرار داد تا با آن دانش شخص را در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی یا هر چیز مربوط به آن توصیف کند. از فراشناخت تعاریف گوناگونی ارائه شده است: آگاهی شخص از فرآیندها و راهبردهای شناختی(مسترز[1]، 1981؛ به نقل از فلاول، 1985)؛ تفکر دربارۀ تفکر(براون[2]، 1984؛ به نقل از گلاور[3] و برونینگ[4]، 1990)؛ دانش و کنترلی که در مورد تفکر و فعالیت های یادگیری اعمال می شود(کراس[5] و پاریس[6]، 1988)؛ دانش درباره ی دانستن(میلر[7]،2002؛ به نقل از عطارخامه، 1388) و دانش فرد دربارۀ چگونگی یادگیری خودش (اسلاوین[8]،2006؛ به نقل از سیف، 1386). فراشناخت کلیدی است برای توانایی شناختی، که به افراد اجازه می دهد تا افکارشان را کنترل و بازسازی کنند و نقش اساسی در یادگیری ایفا می کند(گاس و ویلی[9]، 2007؛ به نقل از عطارخامه، 1388).
[1] Masters
[2] Brown
[3] Glover
[4] Bruning
[5] Cross
[6] Paris
[7] Miller
[8] Slavin
[9] Gass & Viili
frashanakt_1572979110_33247_5614_1243.zip0.09 MB |