تاریخچه کفایت اجتماعی
غالب نظريات فردگرایانه غربی نوجوانی را مرحله ای دشوار هم برای نوجوانان هم برای کسانی که با آنها در ارتباط هستند می دانند. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به جوانی است. در طول این زمان، علاوه بر بلوغ جسمی، روند توسعه روانی نیز در حال اتفاق است که در نهایت نوجوان به بزرگسالی مستقل تبدیل می شود. نظریه ها و پژوهش های روان شناختی شیوه های مختلف که سلامت روانی را ارزیابی کرده اند و نشان دادند که دوره نوجوانی و جوانی با تحول همه جانبه و عمیق شخصیتی همراه است. نوجوان ابتدا باید با تغییرات بدنی سازگار شود و آنگاه ناگزیر است که با مجموعه ای از نظام های ارزشی برخورد کند و سپس رفتار مناسب با اجتماع داشته باشد (باشنیک[1]، ۲۰۱۳). بی شک یکی از جنبه های ارزشمند رشد انسان، فرآیند اجتماعی شدن اوست. ذاتی بودن زندگی جمعی در انسان، ضرورت تماس با دیگران را به عنوان امری گریزناپذیر جلوه گر می سازد. انسان بنا به گفته ارسطو موجودی است که همواره در کنش متقابل با دیگران به سر می برد. رشد اجتماعی، دارنده ارتباط سالم و منطبق با موقعیت در افراد است (عباس پور، 1395).
[1] Bashnick
kefayat_1565596314_29875_5614_1232.zip0.21 MB |